سفارش تبلیغ
صبا ویژن



جلسه ی هشتم- وهابیت (15/4/1387) - هم اندیشان

   

ادامه...

دوره ی چهارم ـ وهابیون:


در قرن دوازدهم هجری  محمد بن عبد الوهاب تمیمی (تولد: 1115 ـ فوت: ) با تفکرات جدیدی که باز ریشه در مذهب حنبلی و بیشتر از آن ریشه در تفکرات ابن تیمیه داشت، دور جدیدی از  انحرافات خشونت بار و افراط گرایانه را پایه نهاد. او در شهر عیینیه در منطقه نجد عربستان به دنیا آمد. پدرش از علمای حنبلی و قاضی آن دیار بود. او تحصیلات اولیه ی دینی را بر اساس مذهب حنبلی در زادگاه خود و عمدتا نزد پدر سپری کرد و سپپس برای ادامه ی تحصیلات به مدینه رفت. احمد زینی دحلان مورخ هم عصر وی می نویسد: محمد بن عبدالوهاب در همان دوران تحصیل، گهگاه مطالبی بر زبان می راند که از عقایدی خاص حکایت داشت؛ طوری که اساتید وی نسبت به آینده اش نگران می شدند و می گفتند: اگر این فرد به تبلیغ بپردازد مردم را گمراه خواهد کرد. (تاریخ حرم ائمه ی بقیع و آثار دیگر در مدینه ی منوره/ نوشته ی محمد صادق نجمی/ ص 35)


شیخ محمد پس از مدینه چهار سال در بصره، پنج سال در بغداد، یک سال در کردستان، دو سال در همدان و اندک زمانی هم در اصفهان و قم اقامت کرد. سپس به حریمله زادگاه پدرش رفت و تا زمانی که پدرش زنده بود کمتر سخن می گفت و البته گاهی هم بین او و پدرش گفتگوهایی در می گرفت. اما بعد از فوت پدر یعنی زمانی که محمد 38 سال داشت، عقاید خود را ابراز کرد و دیدگاه های او افکار عمومی شهر را برآشفت؛ به گونه ای که وی مجبور شد از آن شهر هجرت کند و به زادگاه خود یعنی عیینیه برگردد. پس از مدتی چون در این شهر نیز نتوانست ادامه ی مسیر دهد به شهر درعیه رفت.


در آن روزگار، منطقه ی نجد از به علت بعد مسافت روستا و شهرک هایش از حکومت یک پارچه ای برخوردار نبود و هر حاکم یا قبیله ای که قدرت بیشتری داشت و توانایی می یافت بر دیگر شهرهای اطراف خود یورش می برد و آنان را تحت نفوذ خود قرار می داد.


حاکم آن روز درعیه محمد بن سعود بود که حکومت آن دیار را از پدرش سعود به ارث برده بود.  او به تشویق برادرش ثنیان با شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال 1157 هجری پیمان همکاری بست و دختر او را به زنی گرفت و به راهنمایی وی ارتشی منظم از اعراب بادیه نشین تشکیل داد و دست اندازی و حمله به دیگر قبایل را آغاز کرد.


در این درگیری ها شیخ محمد شخصاً در میان سربازان حضور می یافت و به تقویت روحیه ی آنان می پرداخت. بعد از مرگ محمد بن سعود، فرزندش عبدالعزیز جانشین وی شد و او با حمایت های معنوی و مجوزهای شرعی شیخ محمد توانست بر قبایل اطراف بتازد و دایره ی حملات خود را گسترده تر کند و حکومت وسیعی به وجود آورد.


گسترش منطقه ی حکومتی وی و تصاحب اموال و دارایی های قبایل شکست خورده، نه تنها هزینه ی ارتش و بودجه ی کشور جدید سعودی را فراهم می ساخت که موجی از ثروت و رفاه را با خود به ارمغان می آورد. فتح مکه، مدینه و طائف نیز شهرت وی را افزون ساخت. در این دوره بود که با فتوای وهابیان اولین تخریب مشاهد متبرکه و قبور ائمه ی بقیع صورت گرفت.


محمد بن عبدالوهاب قتل و غارت حاکم را مشروع جلوه می داد و محمد بن سعود به پیشروی و غارت قسمت های مختلف عربستان دست می زد. از آن پس بود که حکومت عربستان به دلیل انتساب به سعود، به عنوان اولین حاکم این خاندان حکومت آل سعود نامیده شد و به علت پیروی از مرام مذهبی محمد بن عبدالوهاب، دارای آئین دینی وهابیت گردید.


البته شکل پادشاهی فعلی حکومت عربستان مربوط به زمان عبدالعزیز پدر شاهان فعلی عربستان است که ابتدا در تاریخ 23 جمادی الثانی 1344 هجری از مردم خواست با او به عنوان پادشاه حجاز و نجد بیعت کنند و بعد از توسعه ی قدرت و  تیول حکومتی خود بر کل عربستان، طی فرمانی در تاریخ  17 جمادی الاول 1351  هجری نام المملکة العربیة السعودیه را بر کشور نهاد و ریاض را به عنوان پایتخت آن اعلام کرد.

به هر حال هم اینک نیز نظامنامه ی مملکتی عربستان اینگونه است که مقام فتوی و رهبری امور دینی کشور در دست فرزندان محمد بن عبدالوهاب است و امور حکومتی، سیاسی و کشور داری در دست فرزندان سعود است. این روند همچنان تا امروز هم ادامه دارد.


سوال: چرا وهابی ها خود را وهابی نمی دانند و از این انتساب راضی نیستند و معتقدند که محمدی یا سلفی هستند؟اول اینکه وهابیت مورد انتقاد تمامی مذاهب اسلامی است و چون می خواهند این اسم که به نوعی مبغوض مسلمانان است روی آنان نباشد. دوم اینکه عبدالوهاب پدر محمد، از مخالفان سر سخت پسرش و  عقاید او بود و بعد از فوت او  بود که محمد بن عبدالوهاب به نشر عقایدش پرداخت. بنابراین آنان می گویند ما تابع عبدالوهاب نیستیم که وهابی شناخته شویم ما تابع فرزندش محمد هستیم که باید به عنوان محمدی شناخته شویم. 



سوال: محمد بن عبدالوهاب پیرو مکتب حنبلی بود، وهابیان امروز هم خود را پیرو حنابله می دانند؛ پس چرا تفکرات او اینقدر با حنبلی ها فاصله دارد؟


اولا اینکه گفتیم ریشه ی تمام این اعتقادات در مذهب حنبلی نهفته است با این تفاوت که ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب نظریه پردازی های جدیدی داشته اند و بدعت های دیگری را به آن افزوده اند. 
دوم اینکه خیلی از محققان معتقدند یک سری از مذاهب و مکاتب باطل را انگلیسی ها به منظور تفرقه مسلمانان و کشورهای جهان سوم ساخته و پرداخته اند. آنان معتقدند که استعمار انگلیس، بهائیت را در ایران؛ وهابیت را در عربستان و قادیانیه را در هندوستان علم کرده است. بنابراین چه بسا محمد بن عبدالوهاب هم در سفرهایش با انگلیسی ها آشنا شده و با انها در ارتباط بوده است و آنها به راحتی با دیدن این تفکرات افراطی در او ، وی را به شیوه های خاص خود تشویق به این فتنه گری کرده باشند.


سوال: محمد بن عبدالوهاب از این کار چه سودی می برده است؟اگر خوش بینانه نگاه کنیم می توانیم بگوییم او در فهم دین دچار کج فهمی شده است. او دین را این طور فهمیده و غیر از این را هرچند نام اسلام بر آن باشد مخالف دین می داند و بر اساس وظیفه می خواهد بقیه ی مسلمان را که از دین خارج هستند دوباره مسلمان کند و به اسلام واقعی برگرداند. او برای برگرداندن مردم به دین واقعی اسلام به شمشیر و کشت و کشتار و انواع خشونت ها متوسل شدن را مجاز و بلکه لازم می شمارد.


خب بسیاری از انحرافات هم بر مبنای همین کج فهمی صورت گرفته و می گیرد. ابن مجلم نیز با نیتی خالصانه حضرت علی (ع) را شهید کرد. او معتقد بود که  برای نجات اسلام! باید علی کشته شود.
شک نکنید که ضرر این کج فهمی ها بسیار خطرناکتر از بی دینی است. ورود خرافات و جهالت ها در دین بسیار مضرتر از بی اعتقادی و کفر است.
در جنگ تحمیلی ما مشکلی برای شناخت دشمن نداشتیم هم زبانشان
، هم قیافه و هم لباسشان با نیروهای ما فرق داشت اما در عملیات مرصاد که ما با منافقین روبرو بودیم مسئله بسیار پیچیده بود. چون دشمن هم زبان و هم لباس و ... نیروهای خودی بود و چه بسا در میان خودمان حضور داشت اما او را نمی شناختیم و می توانست هرطور که دوست دارد از درون لطمه بزند!


مباحث جلسات آینده:

ـ شباهت ها و اشتراکات این گروه های افراطی منحرف علی رغم تفاوت های زمانی

ـ پیش بینی پیامبر اکرم و امامان معصوم بر وجود چنین انحرافاتی

ـ ملاک ها و معیارهای شناخت انحراف از مسیر صحیح اسلامی

ـ دشمنی با امیر مومنان و خاندان عصمت و طهارت مبنای جهت گیری آنان است

ـ تبیین و تعریف سلفی گری

ـ دیدگاه های سلفی ها در امور اعتقادی و کلامی

ـ دیدگاه های سلفی ها در امور عبادی و احکام

ـ نقش دشمنان در تقویت مادی و معنوی سلفی ها و گروه های مشابه و وابسته به آنان



نویسنده » هم اندیشان » ساعت 7:0 عصر روز شنبه 87 تیر 15