سفارش تبلیغ
صبا ویژن



جلسه پانزدهم ـ ادامه بحث خدا شناسی - هم اندیشان

   


آقای شیرعلی: با توجه به آیه ی " الله نورالسموات و الارض ... " آیا خداوند الزاما ًنور است؟ یا آنچه خدا به وجود می آورد آیا الزاماً نور است؟ اگر هم همان تفسیر را در نظر بگیریم که نور السماوات یعنی منور السموات آیا معنایش این است که خلقت خدا صرفاً نور است؟
حاج آقا واحدی: یعنی مثلا شیطان هم که مخلوق خداست نور باشد؟
آقای شوریده: نور تمثیل است.
آقای کهن دل: تاریکی باید باشد تا نور شناخته شود.
آقای کمالی: نور چیست؟
آقای شیرعلی: نور می تواند یک صفت باشد!
آقای شوریده: حقیقت نور، خود حق است. نور خورشید خلاق نیست ولی اگر خورشید و برق نباشد دیگر رنگها قابل تشخیص نیست. نور همه را روشن می کند اما چیزی را خلق نمی کند. بر خلاف نور حق که همه را از عدم به وجود می آورد. حقیقت نورانیت از الله است. شمس هم نورانیت خود را از خدا گرفته است.
آقای کمالی: دقت کنید که خداوند دارد با آدم بی سواد 1400 سال پیش با آن شرایط حرف می زند. اینها اینقدر دقت عقلی نمی خواهد باید دید که با شنیدن این آیه چه حسی د ر تو به عنوان مخاطب ایجاد می کند؟ نباید این مسئله را خیلی پیچیده کرد!
آقای شیرعلی: قرآن برای 1400 سال پیش نیست.قران این قابلیت را دارد که برای هر زمانی باشد.  
حاج اقا واحدی: قرآن برای همیشه است و این از معجزات و نشانه ی اهمیت قرآن است که هم برای 1400 سال پیش است و هم برای بشر تکنولوژی زده قرن بیست و یکم. فکر کنم منظور آقای کمالی این نیست که برای آن موقع بوده است و برای الان نیست؛ ایشان می خواهد بگوید که همان برداشتی که بشر 1400 سال پیش می توانست از این آیه داشته باشد بشر امروز هم می تواند داشته باشد بدون اینکه بخواهد اینقدر دقت علمی و فلسفی کند..
خانم منزوی: هرچیزی که در قرآن است مصداقی دارد مانند غیبت که گفته خوردن گوشت برادر مرده است. این نور هم مصداقی دارد یا می تواند در ذهن ما جای گیرد یا ماورایی باشد ...
آقای ..: نور خورشید نشانه ای از وجود خورشید است. آسمان و زمین از خودش نور تولید نمی کند اما نوری است برای بیننده.. یعنی اگر آسمان و زمین را ببینی نشانه ای است از اینکه خدا را بفهمی یعنی نشانه ای از وجود خدا. وقتی چراغ خاموش شود انگار چیزی نیست اما وقتی روشن می شود یعنی آنچه نبوده است و نمی دیدی، اکنون قابل دیدن است.....
حاج آقا واحدی: آیه ی الله نور السموات و الارض نمی خواهد چیستی خدا را برساند. دست آخر هم گفته اند نور السموات همان منور السموات است. این آیه می خواهد بگوید اگر خداوند نبود هیچ چیزی در آسمان و زمین نبود برای دیدن. خداوند باعث شناخت  ماست نسبت به تمام هستی. تعمق در این آیه هم در نهایت به مقامات عرفانی می رسد نه به شناخت چیستی خدا. جالب است که بدانیم خداوند در هیچ جای قرآن دنیال اثبات چیسی خودش نیست! همه جا می گوید هوالله لا اله الا هو.. هو الله احد.. الله الصمد... خداوند را با ویژگی هایی که جزو ذات خداست می شناسیم نه با ذاتی که به صفاتی متصف است..  به خاطر همین است که فرموده اند: در ذات خدا فکر نکنید ولی در نشانه ها و نعمت هایی او فکر کنید. جالب است که حتی آنجایی که موسی تقاضا می کند که ذات خدا را ببیند ـ هرچند این تعبیر در حق یک پیامبر صحیح نیست اما  انگار کسی می خواهد خدا را با دیدن او بشناسد ـ خداوند می گوید: ای موسی! این کوه را ببین اگر بر سر جای خود باقی ماند تو هم می توانی مرا ببینی و ناگهان کوه منفجر می شود و حضرت موسی غش می کند. فخر موسی صعقا
دقت کنیم که قرآن پر است از آیه های محکم و متشابه. در اول سوره ی بقره می گوید این کتاب برای هدایت متقین است. اگر کسی متقی نباشد و به تعبیر علامه که این متقین را به عنوان حق جو ترجمه کرده اند اگر کسی دنبال حق نباشد می تواند با همین آیات متشابه گمراه شود.
مثلا "ان الله علی العرش استوی" واقعاً عرش چیست؟ واقعاً مستقر شدن خدا بر عرش آیا مثل استقرار ما بر صندلی و اشیای دنیاست؟ یا آنجا که می گوید "و کان عرشه علی الماء" عرش خدا بر آب است، یعنی چه؟
اما اینکه سوال شد که آیا تمام مخلوق خدا خیر یا نور است؟ این یک نگاه جامع نگرانه نیاز دارد نه نگاه جزئی به مخلوقات. یعنی تمام چیزهایی هم که در ظاهر به عنوان مظاهر زشتی و بدی شناخته می شوند نیز در نظام احسن الهی و در کلیت خلقت، خیر است. حضرت علی (ع) حتی به آتش جهنم هم "به به" می گوید. به خلقت شیطان هم همینطور.. زیرا اگر آتش جهنم نبود عدل خدا زیر سوال می رفت و اگر شیطان نبود که خبیث از طیب شناخته نمی شد.
آقای شوریده: علل آفریشن شر،حرکت انسان به سمت خیر است.
حاج آقا: وقتی چرخ گوشت درست میشود ممکن است دست کودکی هم درون آن برود، اما سیستم آن مفید است و برای خیر ساخته شده است و همینطور است الکتریسیته و هواپیما و هرچیز دیگری را می توان مثال آورد که خطرات خودش را دارد اما در مجموع منافعی برای بشریت دارد.
برگردیم به بحث اصلی خودمان... در جلسه ی قبل هم گفتیم که دایره ی علم ما به خدا نمی رسد. علم مبتنی بر فرضیه و آزمون است و تا فرضیه ی مخالف جدیدی نیامده می تواند که اثبات قبلی را نفی کند، قابل اتکا است ولی بعضی فرضیه ها بقیه را نقص می کند و مبنای علمی قبلی را نفی می کند و بر باد می دهد. .بنابراین بهترین راه برای شناخت خدا، دریافت خداست و درک او با تمام وجود است.
آقای کمالی: یک رابطه را باید همیشه در نظر گرفت. فکر باید تبدیل به احساس شود تا آن احساس تبدیل به حرکت شود.
آقای شوریده: چون تصورات مادی در ذهن ماست و ظواهر و آثار را می توانیم تجسم کنیم، اما در مورد خدا این گونه نیست. بنابرایثن باید آثار خدا را ببینیم تا به خودش پی ببریم.
خانم منزوی: در سوره ی قصص می گوید شب را برای آرامش قرار دادیم و ... و در اخر آیه می گوید "لا یسمعون" یعنی نمی شنوید! این نشان می دهد که موضوع نمی تواند تنها بر پایه حس و درک باشد و لازم است که به تعقل روی آورد و برای تعقل هم باید ذهن ما درست تغذیه شود.
آقای کمالی: اگر اراده و تقوای خودمان را فقط و فقط 10 روز کنترل کنیم می بینیم که حسمان تغییر کرده است. ما میدانیم که بعضی چیزها را نباید بخوریم چون برایمان ضرر دارد, اما چون خوشمزه است میخوریم.. در حالی که باید جوری احساسات را پیش ببریم که مصلحت ها را که عقل می شناسد و یدان می رسد با تمام وجود و با دل بپذیرد. در این صورت حتی آیات قران را هم جور دیگری می فهمیم.
از بچه ی کلاس اولی می پرسی چگونه می توانی شاگرد اول بشوی؟ همه ی راهها را به درستی برایت می گوید, اما نمی تواند به همان راه های خودش عمل کند.
حاج اقا واحدی: فرق بین علم و انگیزه همین است! حالا باید دید چه چیزی باعث میشه علم به انگیزه تبدیل بشه؟!
آقای کمالی: هر چقدر تقوا را قوی کنی علمت بیشتر به انگیزه تبدیل می شود و خود را بیشتر به خدا نزدیک می کنی.
آقای شوریده: یک فرد برای اینکه تقوا و ارداه اش را قوی کند در محیط در بسته به راحتی این کار را می تواند انجام دهد اما در جامعه سخت است.
 

 



نویسنده » هم اندیشان » ساعت 7:0 عصر روز شنبه 87 شهریور 2