سفارش تبلیغ
صبا ویژن



هم اندیشان - هم اندیشان

   

با عذر خواهی از این همه تاخیر در درج مطالب که ناخواسته صورت گرفته است...

مبحث امامت ـ شنبه ـ 15/1/1388 اتاق آبی فرهنگسرای دانشجو

حاج آقا واحدی: چرا می گوییم امام ؟تعبیر امام یک تعبیر قرآنی است به معنای رهبر، پیشوا، کسی که جلوی مردم حرکت می کند و مردم از دنبال او و با  هدایت او حرکت می‌کنند.ضرورت وجود امام چیست؟ آیا برای جامعه حتماً امام لازم است یا خیر؟

دلیل شیعه این است که به ضرورت آیات و روایات، حضور امام لازم است و بر اساس روایات مورد قبول و مورد اعتماد،  پیامبر قبل از وفاتشان، حضرت علی علیه السلام را به عنوان امام بعد از خود معرفی نمودند و مستندات کثیری بر این امر دلالت دارد.

اما اهل سنت معتقد است پیامبر ه تنها امام علی را که هیچ کسی را به عنوان امام معرفی نکرد و امر انتخاب امام و رهبر را برعهده‌ی مردم گذاشت تا با تشخیص خودشان رهبر جامعه را اتتخاب کنند.

آیا مردم توانایی تشخیص و انتخاب امام را دارند؟

خیر،  هم به دلیل عقلی و هم به دلیل نقلی نمی توان امر انتخاب امام را به امت واگذار کرد. اما دلیل عقلی این است که امام باید فردی معصوم و عاری از گناه و اشتباه باشد . باید متصل به عالم وحی باشد. دارای علم لدنی باشد.  عقل بشر قادر به تشخیص معصوم بودن فردی برای امامت نیست؛ یعنی تشخیص این شرایط در یک فرد چیزی نیست که از عهده‌ی غیر خداوند بربیاید.

دلیل نقلی هم علاوه بر تمام روایات دینی این آیه‌ی قرآن است که به حضرت ابراهیم فرمود: من تو را امام قرار دادم. و آنگاه که ابراهیم پرسید آیا این سمت در میان نسل و نتیجه من هم خواهد بود؟ پاسخ شنید که امامت پیمان خداوندی است و ستمکاران بدین مقام دسترسی نخواهند داشت.

آقای چاکری: این نحوه تعیین اما م برای چه مدت بوده است؟

حاج آقا واحدی:  برای همه طول عمر بشریت. از زمان حضرت موسی که هارون امام شریعت موسی بود و..

آقای چاکری: در قران در باره‌ی پیامبر خاتم آیاتی وجود دارد، آیا در مورد امام هم ایه مشابهی هست ؟

آقای واحدی:  تصریح به نام امامان در قرآن نیست،  بلکه روایی است که مثلا در احادیث داریم که وجود مقدس پیامبر یکی یکی امامان را نام برده اند تا امام دوازدهم. این یک روایت مستند و محکم است که هم در کتب اهل سنت و هم در کتب شیعه به آن اشاره شده است.

همچنین از پیامبر نقل شده است که من هم مانند برادرم موسی دوازده جانشین دارم  بعد هم از امام علی علیه السلام تا امام زمان عج الله فرجه الشریف را نام برده اند.

سوال: چرا اسم امامان در قران کریم نیامده است ؟

حاج آقا: اسلام مرکب است از قران و سنت . احکام اسلام که فقط در قرآن بیان نشده است. در قران در مورد رکعات نماز هم گفته نشده است. احکام غسل و نماز و ... هم در قران نیامده است. احکام اجتماعی هم در قران نیامده و اگر بنا بود تمام واقعیت دین و زندگی در قران نشان داده شود که خیلی لیمیز الخبیث من الطیب مفهوم پیدا نمی کرد. اما صرف اینکه در قران نیامده دلیل بر عدم وجود ان نیست و ما معتقدیم که امامت از ارکان دین و اصول اساسی آن است که قوام اسلام به آن است.

ضمن اینکه آنقدر نشانه های روشن در باره امامت هست که شاید واقعا ضرورتی نداشته است که خداوند بیان کند؛ مثلا روایت غدیر و بیان حادثه آن از زبان صدو ده راوی سنی نقل شده است.

حالا چون اهل سنت نمی توانند این حدیث و نمونه های آن را ار بیخ نفی کنند می آِیند و توجیه می کنند که مثلا منظور پیامبر از این گفته که "علی ولی شماست" یعنی علی دوست شماست و نه امام و رهبر .

خب کاملا روشن است که اینها آب در هاون کوبیدن است وگرنه آیا ممکن است که پیامبر با آن همه حکمت و تدبیر، در آن گرمای شدید،  کاروان زایرین مکه را در صحرای خشک و زیر آفتاب  نگه دارد و این همه صبر کند که مردم جمع شوند تا بگوید علی دوست شماست؟

بی تردید این تصور بسیار غیر عقلایی و تنها برای فرار از پذیرش یک واقعیت است...

 



نویسنده » هم اندیشان » ساعت 8:42 صبح روز یکشنبه 88 اردیبهشت 27

گفتیم حکمت خداوند ایجاب می کند که پیامبرانی را برای هدایت انسان مبعوث کند. خداوند حکیم و عادلی که کمترین نیازهای روحی و جسمی انسان را پاسخ گفته امکان ندارد برای هدایت انسان پیامبر و هدایت کننده‌ای نفرستد. بوعلی سینا هم می گوید:‌ کسی که به تمام مصالح ریز و درشت بشر آگاه است و به او مژه می دهد برای محافظت از چشم و کف پایش را گود می کند برای راه رفتن درست، امکان ندارد که به فکر هدایت او نباشد؛ چه هدایت انسان از ضرورت های جسمی اش ضروری تر است. بنابراین بر حکمت او لازم است که پیامبرانی را بفرستد تا انسان را هدایت کنند.

حالا سوال این است که چرا بشر به پیامبر نیاز دارد؟ چه اشکال دارد که بدون پیامبر زندگی کند و خودش به هدایت دست پیدا کند؟ پاسخ این است که به سه دلیل انسان نمی تواند خودش به هدایت الهی دست پیدا کند: 1- علم ناقص بشر 2- ضرورت های زندگی اجتماعی بشر قوانینی را می طلبد که بدون توجه به گرایش های قومی و گروهی وضع کند و بر مسئولیت ها و تکالیف بشر نظارت کند و از قدرتهای مخالف نهراسد 3- تربیت درونی و اخلاقی بشر نیز کاری نیست که خود به خود به آن دست پیدا کند.

تنها خداوند است که عالم به همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و حتی درونی و انگیزشی انسان است و او تنها می تواند این سه بعد انسان را تأمین کند. این کار با ارسال پیامبران صورت می گیرد.

چه ضرورتی دارد پیامبر معصوم باشد؟

معصوم یعنی 1- عاری از گناه 2-عاری از فراموشی 3- عاری از اشتباه

آقای شیرعلی: در لزوم عصمت می گوییم چرا خداوند پیامبر می فرستد؟ چون لازم است کسی دین را از ذات الهی دریافت و به انسان برساند. ابلاغ از سوی پیامبر ازطریق وحی است . وحی به پیامبر می شود . پیامبر را خدا انتخاب می کند. خدا چون عادل است و برای راه یافتن انسان به کمال برای او هدایت کننده می بیند. پیامبر کسی است که می خواهیم به او اعتماد مطلق نماییم دین و زندگیمان در دست اوست وحی نیز به او می رسد و او قرار است وحی الهی را به ما برساند و اگر کوچکترین نقص در آن باشد اعتماد ما سلب خواهد شد. اینجاست که مسئله عصمت پیامبر مطرح می شود!

حاج آقاواحدی: یک سری دلایل و شواهد قرآنی و از احادیث امامان داریم که پیامبران باید معصوم باشند. البته عقلا هم این قضیه لازم است که این عصمت ضرورت دارد. چون اگر گناهکار باشد یا فراموشکار باشد نمی تواند خاطر ما را جمع کند که دقیقا حکم خداوند را برای ما آورده است.

دلیل قرآنی عصمت: خداوند به حضرت ابراهیم فرمود: من امامت را به تو خواهم داد و تو را به عنوان امام مردم تعیین کرده ام.

حضرت ابراهیم سوال کرد آیا امامت در ذریه ی من نیز خواهد بود؟

خداوند فرمود : این امانت به ظالمان نخواهد رسید.

مفسران می گویند: یکی از انواع ظلم، ظلم به خود یا همان گناه است. بنابراین گناهکار نمی تواند به مقام امامت یا رسالت برسد و منصوبین پروردگار غیر از معصومان نخواهند بود.



نویسنده » هم اندیشان » ساعت 11:0 عصر روز شنبه 87 بهمن 12

در این جلسه به مناسبت ایام محرم، بحث خود به خود به مراسم عاشورایی و نوع عزاداری هایی که در کوچه و خیابان های کشور در جریان دارد کشیده شد و به برسی اهداف عزاداری پرداخته شد.

حاج آقا واحدی: تلاش هایی که برای تحریف در اسلام صورت گرفت، موضوعی است که باید مورد بررسی قرار گیرد تا مراقب تلاش هایی که هم اینک نیز صورت می گیرد باشیم. بعد از رحلت پیامبر روایات و احادیث جعلی فراوانی ساخته شد که بتوانند روح واقعی دین اسلام را وارونه کنند تادر نهایت به تقویت پایه های خلافت و تضعیف ولایت و امامت و اهداف پیامبر بینجامد.
این می شود که در واقعه ی غدیر خم یک صدهزار نفر حضور داشتند اما در فاصله ی چند ماه بعد از وفات پیامبر، در تشییع جنازه ی حضرت صدیقه طاهره .س. فقط 7 یا 9 نفر حضور داشتند.
وظیفه ی شیعه است که بداند چرا چه اتفاقی افتاد در فاصله واقعه ی غدیرخم و رحلت پیامبر اکرم تا شهادت حضرت زهرا س ارزشهای دینی، این قدر سریعً به ضدارزش تبدیل شد. چرا اشرافی گری و دنیا طلبی به جای ارزش های معنوی که پیامبر بنا نهاده بود، رواج یافت. چرا تطمیع و تهدید حاکمان روی مردم اثر می گذاشت و آنها درپی خوشی و زندگی خود بودند نه حق..
در حدیثی که مربوط به موضوع نخلستان های مدینه می شود نقل می کنند که پیامبر گفت : من به امور دین شما آگاهم و به امور دنیایتان آگاهی ندارم.. این امور را خودتان تصمیم بگیرید.
از این حدیث جعلی چنین استفاده می شود که درست است آن حضرت در غدیر، علی را به عنوان امام انتخاب کرد اما چون خودشان گفتند که من به امور دنیایتان آگاهی ندارم پس می توان در مورد خلافت، که یک امر دنیایی است اشکالی وجود ندارد که خودمان دور هم بنشینیم و ابوبکر را انتخاب کنیم.
خداوند در قرآن به صراحت، دو حربه ی بنی اسرائیل را در مبارزه و مخالفت با ادیان حق الهی ذکر می کند:
اول: بقتلهم الانبیاء بغیر الحق.. کشتن پیامبران
و دوم: تحرف کلام خدا
در بررسی روایات دینی یک باب داریم به نام الاسرائیلیات. یعنی اینکه روایات جعلی که توسط بنی اسرائیل ساخته شده و در درج احادیث اسلامی قرار گرفت، امری نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت.
معاویه بعد از چهل سال از وفات پیامبر، سنتی را پایه ریزی کرد که لعنت فرستادن بر امیرالمومنین (معاذالله) ثواب شناخته شد طوری که تا صدسال یکی از اصول خطبه های جمعه لعن بر امیرالمومنین بود.
امام حسین علیه السلام فرمودند: من برای اصلاح دین جدم قیام کردم.
یعنی آن حضرت می دید که همین رفتارها و احادیث جعلی و حاکمیت گروهی منفعت طلب می رفت که اصل دین را دچار تحریف و دگرگونی قرار دهد. برای همین نتوانست بی تفاوت بنشیند.
حالا چطور است که خود امام حسین برای مبارزه با تحریف قیام کند و حتی خونش ریخته شود و خاندانش اسیر شوند اما مجالس عاشورایی که به پاسداشت شهادت آنحضرت تشکلیل می شود خود دچار انحراف شود؟ بنابراین باید مراقب بود که مجالس ذکر مصیبت ائمه، به افراط و تفریط کشیده نشود.
به انحراف کشیده شدن مجالس عزاداری هم از نظر شکل، هم از نظر محتوی و ادبیات موضوعی است که مورد توجه دشمنان قرار دارد. درست است که شرکت در مجالس امام حسین و گریه کردن بر مظلومیت آنحضرت ثواب دارد، اما این به عنوان یک مقدمه برای شرکت در مجالس وعظ و آموزش دینی است نه اینکه فقط گریه کنیم و دلمان برای امام حسین بسوزد اما ندانیم و نفهمیم که برای چه شهید شدند و قیام ایشان برای چه هدفی بود؟
تعبیر امام راحل که "خون امام حسین اسلام را بیمه کرد" برای همین است که راه امام حسین و هدف او تبیین شود؛ اخلاق و احکام و آموزه های دینی در مراسم ها ترویج می شود و باعث می شود که اسلام ناب و تشیع علوی پایدار بماند.
ثواب اشک برای امام حسین برای ایجاد انگیزه در شیعه است نه هدف نهایی.

یکی از برادران: اینکه کسی در عزای حسین شرکت کند و گناه بکند یا شرکت کند و نمازش قضا شود که فایده ندارد. این درست نیست و این عزاداری هیچ ارزشی ندارد.

حاج آقا واحدی: نه.. اینطور هم نباید قضاوت کرد. باید این مجالس ما را به سوی امام حسین بکشد و مرام و مکتب او را در وجود ما زنده کند. من به افراد و نیت ها و عملکردشان کاری ندارم چه اینکه حتی گناهکاران هم باید شرکت کنند اما باید شرکتشان تنها به مصیبت و اشک منحصر نشود و باید این عزاداری ها تاثیر در زندگی شان داشته باشد.

آقای شیرعلی : این جلسات برای این است که حتی اگر شده یک نفر زندگی اش هدایت شود؛ یکی حتی با خوردن یک ظرف غذای نذری تغییر می کند و چه بسا از رهگذر این یک نفر چند نفر دیگر هدایت شوند.

آقای کمالی: چرا ما نسبت به مردم در قضاوت هستیم؟ ما اصلی به نام تغافل داریم ...

فرق ما آدمها این است که ما همه چاه آبیم که سنگی روی آن است حالا بعضی سنگی بزرگ و بعضی کلوخ و سنگریزه.. آنکه شقی تر است سنگش درشت تر است و به سختی کنار می رود. هدایت یعنی اینکه این سنگ ها از روی چاه افراد کنار برود و آب زلال از آن بجوشد. علامه جعفری می فرمایند: یزید یک کوه سخت روی چاه وجودش است.
آدمها بد نیستند بلکه خطاکارند. خطا کرده اما محیط او را هدایت نکرده است و مرتکب خطای دوم شده برای پوشش آن خطای دیگری و ...ما بیاییم انسانها را مثل یک چاه ببینیم.
امام حسین علیه السلام با شهادتشان خواستند ما را هدایت کنند. ثمره ی حرکتشان این بود که خونشان از بالا بریزد روی چاههای وجود ما و ما را هدایت کند.

حاج آقای واحدی: در عزاداری امام حسین ع همه باید حضور داشته باشند . ما قضاوت نمی کنیم در مورد افراد و کسی را هم که حتی می دانیم گناه می کند در مراسم عاشورایی و محرم نمی توانیم طرد کنیم. شاید با یک جرقه هدایت شدند؛ چون بحث هدایت گاهی به یک جرقه است.
اینکه خداوند با آنها چه می کند؛ به ما ربطی ندارد. ممکن است خداوند تاوان فسق و فجور و گناهش را بدهد و در عین حال ثواب شرکت در مراسم عزاداری و گریه برای امام حسین ع را هم بدهد.
ما حرفمان این است که عزاداری برای امام باید به سیر کردن در مسیر او بینجامد. وقتی که عزاداری های ما فارغ از بررسی دین، آموزش دین، احکام و اخلاق اسلامی باشد هرچند ثواب دارد اما هدف نهایی از برپایی عزاداری محقق نشده است. امام تعبیر زیبایی در مدینه دارد : فاتحه ی اسلامی که حاکمش یزید است را باید خواند. و بعد از اینکه خصوصیات ناپسند یزید را که با اسلام منافات دارد بر می شمرد ادامه می دهد:  مثل من هرگز با مثل یزید بیعت نمی کند.

یعنی در طول تاریخ مثل امام با مثل یزید بیعت نمی کند. خب این یک خط اساسی است و یک راهنمایی است برای طول تاریخ.. یعنی در این مجالس باید اینها را یاد بگیریم و گرنه اگر در عزاداری ها شرکت کنیم و با یزیدیان بسازیم که نتوانستیم به هدف بزرگداشت قیام حسین علیه السلام دست پیدا کنیم.



نویسنده » هم اندیشان » ساعت 11:0 عصر روز شنبه 87 دی 28

در این جلسه به مناسبت نزدیکی ایام محرم الحرام به طور اتفاقی مباحثی پیرامون عزاداری اصیل و درست و راه شناخت مکتب واقعی امام حسین علیه السلام صحبت هایی شد که به دلیل طولانی بودن مباحث و در عین حال پراکنده بودن آن، به صورت کامل درج نشده است. در یک کلام عزاداری ها باید مرکز آموزش معارف دینی باشد و کلاسی که شعور را همراه با شور در روح و روان و عقل بچه های شیعه بدمد..

در گذشته عزاداری ها بر حضور روحانیت متمرکز می شد و بیشترین سهم یک مراسم عاشورایی، آموزه های دینی بود و در نهایت مداح مقداری مرثیه خوانی می کرد.. آن هم با شکل خاص و مودبانه خودش.. اما حالا بسیاری از عزاداری ها بدون آموزه های دینی و فقط با تکیه به صدای مداح و آن هم با شعرها و شکل های نادرست که بعضا نه تنها فایده ندارد که گاهی به بیراهه هم می رود. ما به جای اینکه فرهنگ سازی کنیم و مردم را با روح عاشورا آشنا کنیم نگاه می کنیم می ببینیم مردم چه می خواهند و بعد بر اساس خواسته آنها راه می رویم..  نتیجه ی آن می شود اینکه هم در شکل و قالب عزاداری ها دچار انحراف می شویم و هم در محتوی و ادبیات آن...

 

 



نویسنده » هم اندیشان » ساعت 7:0 عصر روز شنبه 87 آذر 23

آقای کمالی: یک حدیث از پیامبر اکرم دیدم که بی مناسبت نیست برایتان بخوانم: تعجب می کنم از مومنی که از بیماری در اه و فغان است. اگر مومن بداند چه نعمتی به او داده شده هرگز دوست ندارد بهبود یابد.

در مورد توان خدا بر کار غیر عدل می شود اینطور سوال کرد که آیا کسی که از چراغ قرمز رد نمی شود توانایی ندارد؟ مسلماً چرا، توانایی دارد اما به خاطر احترام به قانون و عدل رد نمیشود. نباید توانایی و عدالت را با هم مخلوط کنیم. خداوند تواناییش را در جایی که خلاف عدل است انجام نمیدهد.
حالا این که چرا مصیبت به ما وارد شد و سوال از اراده خدا و عدل او باید نگاهمان را عوض کنیم. در عاشورا عینکی بر چشم حضرت زینب است که در هوشیاری کامل میگوید مارایت الا جمیلا! ایشان به درجه ای از یقین رسیده اند که عدل و حکمت و توحید را قبول دارند، در هنگام شهادت عزیزانش اشک هم میریزد اما در کنارش با سخنرانی اش در شام مجلس را بهم میریزد. من می گویم باید صبور بود و خم به ابرو نیاورد.

آقای شیرعلی: مگر میشود کسی عزیزی رو از دست بدهد و  گریه نکند؟

حاج آقا: جدایی سخت است حتی اگر بداند طرفی که فوت کرده به بهشت میرود. انسان کانون عاطفه است، تنها میزان تحملها متفاوت است.

آقای کمالی: غیر ممکن است انسان انسان باشد و در مقابل مسائل اشک نریزد. اگر نباشد مشکل است.اما گاهی اشک تو را بالا میبرد و گاهی برعکس!

حاج آقا: خیلی وقتها به خدا علم داریم اما ته دلمون باز گناه میکنیم. علم و عمل التزامی ندارند. خدا آموزی علم توحید است و خدا انگیزی باور خداست...

خب اینها مباحث متفرقه ما .. و اما برگردیم به بحث خودمان یعنی عدل الهی

عدل را 4 مدل تعریف کرده اند:

1-      تساوی : که مردود است

2-      هر چیزی در جای خودش قرار داشته باشد (تعریف لغوی)

3-      ظلم نکردن: به هر کسی اندازه حقوقش،حق بدهی. این تعریف ضمن اینکه در مورد خداوند قبول است اما شهید مطهری تعریف دیگری دارد:

4-      به هر چیزی به اندازه ظرفیتش عطا شود و چیزی که ظرفیتی دارد ازش دریغ ننشود.

حالا سوال اینجاست؟ چرا ظرفیت ها فرق میکند؟ چرا یکی سیاه است و یکی سفید؟

آقای شیرعلی: عدل، مهندسی صحیح است. اما علی میفرمایند،عدل وضع اشیا در موضع خودشان است.ظرفیت را چه کسی میدهد؟ ظرفیت یعنی چی؟و اینکه آیا عدل را باید در زمینه اسلام بحث کرد یا میشود مجزا هم بحث کرد؟

آقای کمالی: اثبات توحید ربطی به دین ندارد. اسلام آمده است که مجموعه مسائل را در یک شابلون به ما بدهد. بعضی جاها اختیار داری که انجام بدهی یا نه. خدا تمام رفتارهای تو را با شابلون اندازه گیری میکند. تو اول باید اصول دین را درست کنی تا وارد اخلاقیات بشی.

حاج آقا: مسائل عدل و عدالت ریشه ش در توحید است. اگر به توحید با آن ویژگی ها که گفتیم مخصوصا توحید صفاتی اعتقاد داشته باشی باید عدل را قبول داشته باشی. خیر و شر از مباحث اصولی عدل است و از انجا خیلی ها به دو خدایی میرسند؛ خدای خوبی ها وخدای بدی ها. بحث عدل ریشه در خداشناسی دارد. بنابراین یک ماتریالیست به دنبال اثبات عدل نیست. انها به دنبال این هستند که بر اساس شناختشون از طبیعت برای رفتارهاشون چارچوب درست کنند و جبر طبیعت را بپذیرند.

 



نویسنده » هم اندیشان » ساعت 7:0 عصر روز شنبه 87 آذر 16

<      1   2   3   4   5   >>   >